هـمــه در بعـثـت ذرات هسـتـیـــم
هــمـه پیغمبــر به ذات هستــیـــم
بشــر آیینــــــه دار بی ثباتی است
و گـرنـه دانش توحـیـد ذاتـی است
خــــــدا جــز خـاک مـأوایـی نـــدارد
جـهــان غیر خـــــدا جایــی نــدارد
خــــــدا در لابـلای لامـکـــان است
خدا مثل حقیقت بی نشان است
خــدا جاری،خــدا می بـــارد اینجـا
خــدا این عشــق را می کارد اینجا
خـدا در گل،خـدا در آب و رنگ است
خـدا نقـاش این جمع قشنگ است
خـــــدا یعنـــی درختــان حـرف دارند
شقـــایــق ها درونــی ژرف دارنــد
خــــدا ذات گل و ذات قنــاری است
خــــدا اثبـات بـــاران بهـــاری است
خــدا را می تـــوان از خلسه فهمید
خــــدا را در پرستش می تـوان دیـد
خــــدا در بـاطـن آبــاد شراب است
خـدا در قعر چشمان تو خواب است
خـ0
همـین حالا خــــدا در سینه ماست
نظرات شما عزیزان: